تولد...تولد...تولدت مبارک البته با تاخیر
مردکوچک خونه تولدت مبارک انشالا هزارساله بشی عزیزم . جیگرم دوسال پیش یعنی درچهاردهم اسفندسال ٩٠ تویه روزبرفی زمستونی با اومدنت به زندگی من ومحمدشادی بخشیدی وازاون به بعدچراغ خونمون شدی.حالا ازاون روزدوسال میگذره ومن وقتی فکرمیکنم میبینم چه زودگذشت انگارهمین دیروزبودکه توبه دنیا اومدی. عسلم سعی میکنم هرسال یه جشن کوچیک خودمونی واسه تولدت بگیرم که بعدها بزرگ شدی بدونی چقدر دوستت داشتیم وداریم که این روزبه یادموندنی روواست جشن گرفتیم وهم به این خاطرکه عکسایی ازتولدت هم یادگاری داشته باشیم. من خیلی تنبل شدم واسه کم کردن حجم عکسا هنوزعکسای قبلیتو حجمشونوکم نکردم . الان که دارم مینویسم تومثل یه فرشته نازومعصوم خوابیدی خیلی هم تب داری ازدیش...
نویسنده :
سحر
0:40