محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

قندوعسل مامان و بابا

ماه کوچولوی من ده ماهگیت مبارک

اول از هرچیز لازمه که فرارسیدن اربعین حسینی رابه همه دوستان ونی نی وبلاگیهای عزیز تسلیت بگم.  قندوعسلم روز به روز شیطون تر وخوشمزه تر میشی .  پسرگلم تودیگه توسینه خیز رفتن بسیارمهارت پیداکردی ومثل تکاورهای نظامی وبه سرعت نور خودتو به وسایل منزل میرسونی.  ماه کوچولوی من دیگه دستتو میگیره به مبل و میز و... واز رو زمین بلند میشی حدودا ده روزی بود که به شدت سعی وتلاش میکردی بلندشی اما موفق نمیشدی وبالاخره پس از کلی سعی وتلاش شبانه روزی در این ماه تونستی بلندشی.  فرشته زمینی من اولین کلمه ای که تواین ماه به زبون اوردی ماما بودنمیدونی وقتی با اون زبون کودکانه خودت منو صدا میکنی چقدر خوشحال میشم انگار دنیاروبهم میدن عزیز...
14 دی 1391

نه ماهگی مردکوچک وخداحافظی با پستونک

سلام به روی ماه شازده کوچولوی من .  اول ازهرچیزبه پایان رسوندن نه ماهگی و ورودبه ده ماهگی روباکمی تاخیربه پسرگلم تبریک میگم.  پسرکوچولوی من الهی فدای قدوقامتت بشم ماه سختی روپشت سرگذاشتی به دلیل دندون دراوردن وهم چنین بیماری سرخجه وازپستونک گرفتن.  بله عزیزم مهمترین اتفاق خوش ایند نه ماهگیت این بودکه شما دیگه به ما ثابت کردی اقا شدی ودیگه پستونک نمیخوای واین امربرای من وبابایی خیلی مهم بود.  ماجرای پستونک نخواستنت ازاین قراربودکه پستونک شما موقع شستن جنابعالی تو دستشویی افتاد وفرداش که یه پستونک جدید واست گرفتیم به محض اینکه میذاشتیمش دهنت حالت به هم میخورد واونو بیرون مینداختی ودیگه اصلا نگرفتیش ماهم وقتو غنیمت ش...
17 آذر 1391

اولین مروارید سفیدت مبارک عسلم

قندعسل بی تابم علاوه براینکه سرخجه دراورده اولین مروارید سفیدشم یه کوچولو پیداشده به خاطرهمین پسرکوچولوی ما روزای سختی رو میگذرونه چون هم داره با خارش اون دونه های قرمز دست وپنجه نرم میکنه وهم به خاطر بیرون اومدن اون دندونش اذیت میشه الهی مامان فدات شه پسر حسینی من امام حسین کمکت کنه  وزود زود دندونات بیادبیرون وخوب بشی.   با اون یه نصفه دندون کوچولوت نون میخوری دیگه وقتی با لیوان بهت اب میدم می خوره به دندونت ویه صدای نازی میده وهم چنین وقتی با قاشقت بهت غذا میدم قاشق میخوره به اون مروارید سفید وخوشگلت .  البته ناگفته نمونه که چندروزپیش خاله این دندون کوچولوتو کشف کردووقتی بهم گفت اصلا باورم نمیشد از خوشحالی میخواستم...
3 آذر 1391

سرخجه

پسرم چندروزی بود که به شدت تب میکردی مثل اتیش توتب میسوختی وبه هیچی میل نداشتی توکه این همه سرلاک با اشتها میخوردی وقتی بهت میدادم همه رو بالا میاوردی .   عزیزم پسر مظلومم تواین چندروز اب شدی اون گردن کوچولو وسفیدت باریک ولاغرشد واون پاهای تپل مپلت هم دیگه لاغرشده مهمترازهمه اون لپای خوشمزت اب شد  .   بعدازچندروزتب متوجه شدم که دونه های قرمزی روی صورت وگردن وشکمت هست وقتی بردیمت دکتر گفت کوچولوی شما سرخجه دراورده خیلی ترسیدم اخه توانقدر بی حال ومظلوم بودی که دلمو اتیش میزدی خوشبختانه الان خیلی بهترشدی وانشالا زود زود خوب بشی عزیزم گل پسرم .   پسر خوشرو وبازیگوشم این چندروز دیگه نه حوصله خندیدن داشتی ونه حوصله با...
3 آذر 1391

حال وهوای .....................محرم

این روزا خونه مادرجون اینا رنگ محرم گرفته درو دیوارپراز پرچم های سیاهه پسرگلم با تعجب به پرچم ها نگاه میکنی . امسال روضه مادرجون یه روزبهش اضافه شدیعنی شد چهاروز خوشبختانه توی روضه پسرخوبی بودی وزیاد اذیت نکردی هرچند یه کوچولو گریه میکردی که اونم به خاطر شلوغی بوداما درکل ازت راضی بودم قندعسلم.    عسلم جیگرم نفس مامان امروزبردیمت مجمع جهانی شیرخوارگان تواون لباس سبز کوچولو واقعا خوردنی شده بودی اگه بگم صورت کوچولوومعصومت مثل قرص ماه بوددروغ نگفتم.   گل پسرم قندعسلم مث یه فرشته کوچولوی پاک ومعصوم ارام وبیصدا توبغلم خوابیده بودی امروز واقعا اقابودی اصلا فکرشم نمیکردم توی اون حسینیه به اون شلوغی انقدر اروم باشی  &nbs...
3 آذر 1391

فسقلی هشت ماهگیت مبارک

سلام به گل پسربازیگوشم عزیزمامان ورودتوبه نه ماهگی تبریک میگم.   فسقلی من بازم اومدم اینجا تا لحظه های شیرین زندگیتوثبت کنم واز شیرین کاریهای جدیدت بگم.  پسرکم انقدربزرگ شدی وباهوش که وقتی بالشتتو میگیری دستت وبهت میگیم طاها لالا سرتومیذاری روش ومیخوای لالا کنی.   پسرکوچولوی بامرامم هرکسی میبینت بهت میگیم طاها یاعلی بده فورا اون دستای کوچولو وکپلتو میاری جلو ومیخوای یاعلی بدی    ازنحوه خوابیدنت بگم که دیگه شبها روپام نمیخوابی خودت دیگه مثل پسرای خوب لالا میکنی البته با متکا یعنی دوتا متکا میذارم دوطرفت ولالا میکنی    پسرقدرتمند وپهلوونم هرچیز سنگینی روتقریبا ازروزمین بلندمیکنی وماهم واست ذوق میکنی...
14 آبان 1391

عکسای پسرکوچولوم

کوچولوی خوش خنده   فدای اون معصومیت صورتت  اینجوری نگام نکن میخورمت خوشمزه بدون شرح این خرستوخیلی دوس داری خیلی راحت بهش تکیه میدی  این یکی دیگه شکارلحظه هابود رودستت لم دادی خیلی واسمون جالب بودپسرک باهوشم پسرخوشرو وخوش خنده مامان اینجا انقدرنازخوابیده بودی دقیقا مثل یه فرشته کوچولوی پاک ومعصوم دلم نیومدازت عکس نگیرم . تواین عکس یه ذره کوچولوتربودی خوشگلم چون جامونده بوداینجا گذاشتمش. ...
21 مهر 1391

شازده کوچولوروزت مبارک

سلام به قندوعسل مامانی سلام به روی ماهت زندگی من نفسم روزت مبارک کودک کوچولوی من امروز روز کوچولوهای جیگیلی مثل توه امروز روز کوچولوهاییه که با خنده هاشون دنیاروبه مامان باباشون هدیه میکنن.   عسلم مرسی که باخنده هات من وباباروشادمیکنی ودلمونو اب میکنی .   نقل ونبات وشیرینی مرسی که هرروز که میگذره واسه من کارای جدیدتری انجام میدی ومنم واست ذوق میکنم.   منم همین جا یه دنیا بوسه تقدیم پسرگلم میکنم ومیگم روزت مبارک جیگرم ...
17 مهر 1391

جیگیلی من هفت ماهگیت مبارک

گل پسرنازم عسلم امروزهشت ماهه شدی وهفت ماهگی هم به پایان رسوندی.   قندوعسلم هرروزکه میگذره باشیرین کاری های جدیدترت مارو خوشحال میکنی حالا دیگه خیلی خوب من وبابایی رو میشناسی ووقتی میری بغل مادرجون ومن میرم با اون چشمای نازو براقت پشت سرمونگاه میکنی واون لبای خوشمزه تو اویزون میکنی وگریه میکنی.   وقتی میام ازبغل مادرجون بگیرمت دستاتوبرام باز میکنی وخودتو واسم میندازی منم اینجاست که دلم اب میشه وزود بغلت میکنم وحسابی غرق بوست میکنم .   نفس مامان وبابا از شیطنت هات بگم که حالا دیگه وقتی روزمین درازت میکنیم اگه دوس نداشته باشی درازبکشی به سرعت سر وپاهاتوتا اونجایکه میتونی بالا میاری ومیخوای بلندشی بشینی.   پسرک...
14 مهر 1391

بابایی مهربونم تولدت مبارک

امروز یه روز خاص چون تولدبابایی طاهاست این یه پست ویژه از طرف طاها ومامانش .  هرچندکه بابایی متولدماه مهرهست اما شناسنامشوزودتربراش گرفتن وامروزتولدشه. بابای خوبم تولدت مبارک انشالا که هزارساله بشی وسایت همیشه روسرم باشه. همسرخوبم منم همین جا ازفرصت استفاده میکنم وسالروزبیست ونهمین بهار زندگیتوبهت تبریک میگم .
29 شهريور 1391