شش ماهگیت مبارک عسلم
گل قشنگم پایان شش ماهگی وورود توبه ماه هفتم زندگیت تبریک میگم البته منوببخش اگه باکمی تاخیر اومدم اینجا وبلاگتواپ کنم. پسر خوبم این ماه شما واکسن داشتی واکسن سه گانه که خیلی سخته وبایدبگم واقعا اذیت شدی هروقت واسه زدن واکسن میبردیمت مادرجون پاهاتو میگرفت چون من اصلا دلم نمیومد اما این بارخودم پ اهاتو گرفتم وامپولو روی اون پاهای کپلت زدن خیلی هم گریه کردی بعدش اومدیم خونه مادرجون به شدت تب کردی مثل اتیش توتب میسوختی وگریه میکردی ازطرفی هم جای واکسن روی پاهات خیلی درد میکرد واصلا نمیشد به پات دست زد محتاطانه بغلت میکردیم ومی گشتوندیمت تا اروم بشی . زندگی من تا دو سه روز همین جوری جای واکسنت درد میکردو همش گریه میکردی خیل...
نویسنده :
سحر
16:17